English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (7075 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
osmotic U تراوش کننده
pourer U تراوش کننده
secernent U تراوش کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
exocrine U بخارج تراوش کننده
oozy U لجن الود تراوش کننده
Other Matches
infltrate U با تراوش گذراندن تراوش کردن
secernent U تراوش افزا اروی تراوش افزا
variation U تراوش
variations U تراوش
leakage U تراوش
seeped U تراوش
weeps U تراوش
secretion U تراوش
weep U تراوش
flux U تراوش
overflowing U تراوش
infiltration U تراوش
permeation U تراوش
percolation U تراوش
gushed U تراوش
gushes U تراوش
leak U تراوش
leaked U تراوش
leakages U تراوش
leaks U تراوش
seeping U تراوش
seeps U تراوش
exudation U تراوش
gush U تراوش
seep U تراوش
transudation U تراوش
seep U تراوش طبیعی
osmose U تراوش کردن
transudate U عرق تراوش
leaks U تراوش کردن
transude U تراوش کردن
osmosis U اسمز تراوش
infiltrate U تراوش کردن
percolation U فرورفت تراوش
leak U تراوش کردن
seep U تراوش کردن
gleet U تراوش کردن
infiltration coefficient U ضریب تراوش
seeps U تراوش کردن
seeps U تراوش طبیعی
inpour U تراوش کردن
leakages U تراوش کردن
seeping U تراوش کردن
grid leak U تراوش شبکه
perviousness U تراوش پذیری
leaked U تراوش کردن
seeping U تراوش طبیعی
impermeable U تراوش ناپذیر
permeability U تراوش پذیری
seeped U تراوش کردن
seeped U تراوش طبیعی
gleet U تراوش سوزاکی
oozing U تراوش کردن
oozes U تراوش کردن
percolated U تراوش کردن
percolates U تراوش کردن
percolating U تراوش کردن
to leak U تراوش کردن
exude U تراوش کردن
exuded U تراوش کردن
exudes U تراوش کردن
exuding U تراوش کردن
psychic secretion U تراوش روانی
seepage area U حوزه تراوش
to spring a leak U تراوش کردن
ooze U تراوش کردن
leakage U تراوش کردن
infiltrating U تراوش کردن
oozed U تراوش کردن
infiltrates U تراوش کردن
infiltrated U تراوش کردن
seepage surface U سطح تراوش
diffusion of electrolyte U تراوش الکترولیت
percolate U تراوش کردن
osmotically U از راه تراوش
seepage area U منطقه تراوش
impermeability U نفوذناپذیری تراوش ناپذیری
seeps U چکه تراوش کردن
gleety U مانند تراوش سوزاکی
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
seep U چکه تراوش کردن
seeped U چکه تراوش کردن
brights disease U تراوش پیشاب سفید
seeping U چکه تراوش کردن
drooling U اب از دهان تراوش شدن
puddling U تراوش ناپذیر کردن
puddled soil U خاک تراوش ناپذیر
drools U اب از دهان تراوش شدن
drooled U اب از دهان تراوش شدن
pour U تراوش بوسیله ریزش
drool U اب از دهان تراوش شدن
pours U تراوش بوسیله ریزش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
poured U تراوش بوسیله ریزش
impermeable U غیر قابل تراوش
rib to prevent seepage U پشت بند جلوگیری از تراوش
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
secernent U اندامی که چیزی ازان تراوش کند
seepage of oil U تراوش طبیعی نفت در روی زمین
radiant flux U درجه نشر و تراوش نیروی موجی
peptic gland U دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
hydathode U ساختمان پوششی گیاهان عالی که دارای عمل تراوش مایع میباشند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
bilge U رخنه پیدا کردن تراوش کردن
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
bleeding U بالازدگی قیر به سطح تراوش قیر
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
secreting U تراوش کردن پنهان کردن
secretes U تراوش کردن پنهان کردن
secrete U تراوش کردن پنهان کردن
secreted U تراوش کردن پنهان کردن
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
2پن مرطوب کننده
1Oem
1روشنی خیره کننده صنعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com